آخ ازاین شعرها

چه چیزی به جهان بدهکار بوده ایم
که هرچه پرداخت می کنیم
صاف نمی شود .

آدم باید می توانست
صورتحساب خودش را بخواهد
بگذارد روی میز
و بلند شود.
از خودش
از خودش
که چسبیده به ناخنهایش  از جهانی که در آن
تنها
مرده ها هستند که جایشان معلوم است
که زندگان تنشان یک جا
فکرشان هزار جای دیگر بود .
مردگان اند که دروغ نمی گویند

سلام نمی کنندو نمی گویند خدا حافظ

و هرگز
 لای استخوانهای شفافشان
چیزی برای پنهان کردن ازتو  ندارند
.
#رویا_شاه_حسین_زاده

نظرات 1 + ارسال نظر
تهی یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 04:22 http://w8n4u.blogsky.com

خوب بود!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.