سختی های کار...

 چند روزی هست که گرفتار  تعمیر دستگاه گنده بک فتوکپی ام شده ام . گرفتار روزمرگی هایی که واقعا حوصله ام را سر برده  و هنوز ادامه دارد .من .. وسیله نقلیه که محمتلاً وانت است و تعمیرکاری که مرکز استان است و من هی می چرخم دور خودم  و گیج  و ویج دارم هماهنگ می کنم اما باز یک جای کار می لنگد. یا وانت پیدا نمی شود. یا تعمیرکار آمادگی پذیرش دستگاه لعنتی ام را ندارد یا اصلاً  من دیگر حوصله اش را ندارم..

و فردا باز قرار قطعی گذاشته ام  تا دستگاه را ببرند وخدا می داند هزینه اش سر به کدام فلک بزند. گاهی حس می کنم زیر چرخ دنده های زندگی ام دارم خرد می شوم. گاهی حس می کنم گرفتاری های من از نوع خشنی است که هی سنگ ترم می کند و منِ شاعری ام زیر بار این همه سختی دارد له می شود.



نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت 12:51

شاید دستگاه کپی ت خراب شده که تو یه استراحتی به خودت بدی

هعییییی یه دستگاه دیگه جبران می کنه :(... من بالاخره استراحت به خودم می دم:) . این دوماه آذر و دی وحشتناک سرم شلوغه :|

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.