نیمکت دلتنگی هام

امروز روزعید بود. عصر از کَل کَل کردن با خونواده اونقدر خسته شدم که راه افتادم رفتم پناهگاه همیشگی م پارک کوچیک وسط شهر .. مثل از خونه فراریا فقط می خواستم خونه نباشم تا با منطق بی منطق بابا و مامان درنیوفتم. رفتم نشستم رو نیمکت همیشگی خودم.. همون نیمکتی که نصفش سبزه و نصفش زرد و من همیشه قسمت سبزشو ترجیح میدم  از دور دیدم کسی  اشغالش نکرده  قدمهامو تند کردم تا کسی اونجا رو اشغال نکرده برسم بهش ورسیدم. ونشستم . باغبون پیر داشت چمن های خسته و گرمازده از تیرماه داغ رو آب میداد... چقدر آروم بود همه چی ، چقدر میشد فکر کرد، چقدر میشد تو سکوت قشنگ پارک حل شد. خیلی خوب بود. حس کردم همه دلگیری هام ، همه ی دلخوریام  لابلای شاخ و برگ درختا گم میشن. همه می دونن وقتی دلتنگم تنها جایی که آرومم می کنه همین نیمکته . همین پارک .. من که با جیغ و هیاهو و بحث ازخونه زده بودم بیرون با آرامش و سکوت عجیبی دوباره برگشتم خونه.  و دوباره پناه بردم به اتاقم که پشت پنجره ش انگورای نارس داشتن  به من لبخند می زدند :)



این عکسو یواشکی از باغبون  زحمتکش گرفتم :)

نظرات 8 + ارسال نظر
ایران دخت چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت 23:13 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

یه وقتایی خوبه از جمع خونواده دور بشی اما نه اینکه بری و دست به کارای نا شایست بزنی مثلا بری بخوابی بری زیر یه سایه بنشینی یا بری یه دوش بگیری
خیلی خوبه یکی از این کارا رو انجام بدی تا آروم بشی هر چقدرم که با خونوادت خوب باشی یه ذره تنهایی نیازه......

امین سه‌شنبه 30 تیر 1394 ساعت 02:07

سلام
دیگه حواست باشه دوباره
سامسونگ خوبه ولی چیزه من داشتم هنگ میکرد
نیست همه چیزشون پایینه نسبت به قیمت گوشی
چون برندش معروفه همه گوشیهاش گرونتر هستن
هواوی خیلی ارزون تر و کاراییشم بهتره
اصلنم هنگ نمیکنن

هواوی هم خوبه :)
باشه حواسم هست :)

امین دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 21:40

سلام
عه عه گوشیت پیدا شد پس
میگمااااااا نمیگی مدلش چیه , دنبال یه گوشی میگردم
خفه شدم از بس توی سایت ها دنبال گوشی گشتم و به نتیجه ای نرسیدم بگوووو دیگه
ته و توشو در میاوردی ببینی کار کی بوده
زیر درخت پیدا کرده یه دروغه باورنکردنیه

گوشیم گلکسی استار 2 . یه گوشی معمولی که صرفاً برای اینکه مامانم بتونه با داداشم که کاناداست از طریق وایبر تماس بگیره .. گوشی میخوای یه ذره صبرکن . میگن خیلی ارزون شده و بازم ارزون تر میشه . به نظر من سامسونگ خیلی خوبه :)
یه دروغ ناشیانه بود این که زیر درخت توی خیابون پیدا کرده باشن .. نه نرفتم دنبالش :|

دلارام یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 12:49

فک کنم همه ی پستاتو خوندم
فائزه جان اگه اجازه بدی لینکت کنم که خوندن وبت برام راحت تر باشه.
اگه بخوای میتونی تو لینک نکنی

حتماً :* خوشحال میشم:)

سلام.
شما چقدر شبیه من می نویسی!
شاید هم بهتره بگم من شبیه شما!
+ فائزه؟؟
من یه دوستی رو به اسم شما گم کردم. :(( اگه خودت باشی میشناسی منو. (واو. الف... سفالگر)

دردا مشترکه ... ایشالا پیدا کنی فائزه خودتو
نه من اولین باره این اسم رو می بینم

دلارام شنبه 27 تیر 1394 ساعت 23:01

ولی راستش نمیدونم گرفتن و پخش کردن این عکس درسته یا نه.البته ببخشیدا

اتفاقا خیلی به این نکته فکر کردم . ادیت کردم عکسو که تا حد ممکن تصویر کسی حتی باغبون مهربون پارک هم دیده نشه :|

دلارام شنبه 27 تیر 1394 ساعت 22:54 http://l-r-y.persianblog.ir

چه خوب که همچین جایی داری برا وقتای ناراحتیت

چندسال میشه قرار بیقراری های من شده اینجا :)

:) شنبه 27 تیر 1394 ساعت 22:32 http://lopoo.blogsky.com

باز خوبه یه جایی آرومت میکنه..

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.