شنبه هایی که جمعه اند

در ولایت ما ، شنبه ها هم جمعه است. نشان به آن نشان که وقتی شنبه بعد از دو روز  تعطیلی کسالت بار می روی  خیابان  ، از خلوتی اش  کمی  خوف می کنی  و کمی هم شک می کنی نکند امروز هم  جمعه است و بعد بسم اله گویان و با خواندن آیت الکرسی در حجره ات را باز می کنی  ، اما فقط خنکای داخل مغازه کمی حالت را جا می آورد ... همه ی مغازه ها بسته اند و تو هستی و دو همکار همیشه با وفایت ... تازه بدتر از آن هم این است که هیچکدام نت نداریم. چون شنبه است و سر همه ی مملکت شلوغ است . نمیتوانی حتی یک داده ساده هم بگیری  چه رسد به اینکه بخواهی مودمت را دوباره شارژ کنی...

خدا اموات  همکاران فرهنگی را بیامرزد ، که با چند ورقه ای که آورده اند و  ویرایشش می کنم. کمی وقتمان می گذرد..

بازار  سوت و کور است  . وهوا انگار وسط داغی تیر ومرداد. گرم  و خفه و بدون باران ...

وقتی ظهر برمی گردی ، تازه می فهمی  وقتی دلت گرفته باشد . وقتی زندگیت پر از کسالت و تکرار باشد  جمعه و شنبه اش فرق نمی کند..

شنبه های  شهر من  شبیه جمعه های دلگیرند...

خدا کند فردا  ادامه ی امروز و جمعه های  دلتنگش  نباشد ..

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.