حس خوشبختی

وقتی از دلهره و نگرانی  همیشگی اول برج  شب را کلی از این دنده به آن دنده بشوی   و بعد صبح در حالی که باید اجاره مغازه ات را سر وقت بدهی  ازاینکه  نگران چشم های خسته و فشار بالای مادر باشی و در حالی که نگران عصبی شدن های موج وار پدر .. خودت را بکشانی به خیابان سرد و پیاده روی همیشگی ات..  ناگهان  بعد ازمدت ها چشمت روشن شود به  پولی که بعد از چندماه بالاخره به دستت می رسد و مشکل مالی ات را هرچند کوتاه و موقت حل کند و هنوز در کیفور  این پول مانده ای که  از مادر خبر برسد که حالش خوب است و  بهتر از آن اینکه زنگ بزنی به تعمیرکار دستگاه فتوکپی ات و او اطمینان بدهد که هزینه اش خیلی بالا نیست .. و باز بهتر از آن در خبرها بخوانی که پول خورده شده ات در فلان قرض الحسنه که یکسال خونت را در شیشه کردند در شرف برگشتن است و بعدترش برگردی خانه و پدر را  برای اولین بار آرام و بدون عصبانیت و اخم ببینی  و  ناگهان دوستت که از راه دور آمده است و قرار است برگردد برای خداحافظی  به تو زنگ بزند و نیم ساعت تمام حرف بزنی و کلی روحیه اش را بالا ببری و حتی صدای خنده هایش را از آن طرف گوشی بشنوی  .... همه این ها در یک نیمروز اتفاق بیفتد چه حالی پیدا می کنی؟! آیا حس خوشبختی جز این است..!؟  آرامش .. کنار خانواده  و  دوستان  و همکاران ... من که بیشتر ازاین چیزی از خدا نمی خواهم :)

نظرات 3 + ارسال نظر
ستاره دوشنبه 2 آذر 1394 ساعت 19:30 http://shab-barone.blog.ir

دقیقا خوشبختی همینه...خیلی ساده

ساده و قشنگ

دلارام یکشنبه 1 آذر 1394 ساعت 20:19 http://L-r-y.persianblog.ir

دریا یکشنبه 1 آذر 1394 ساعت 14:30 http://www.alakidelkhosh.blogsky.com

ایشالله که زندگیتون همیشه توام با حس خوشبختی باشه

مرسی عزیز دلم . انشالله همه حس خوشبختی رو همیشه داشته باشند

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.