دنیای مجازی

 مجازی بودن چه حس بدی است ... آن طرف شیشه پر از رنگ باشد؛ پر از مهربانی های مجازی ؛ پر از زیبایی هایی که نمیدانی  می شود باورش کرد یا نه ؟ دنیای تو  دنیای بزرگی باشد به بزرگی مانیتور روبرویت که شب ها در تنهایی و خلوتت بزرگ می شود مثل همه  آرزوهایت . و تو با خنده هایشان می خندی با غصه هایشان گریه می کنی و بین این همه همهمه و  شلوغی جمعیت سعی می کنی غم های واقعی ات را پنهان کنی. اصلا تو به دنیا آمده ای که غصه های خودت را پشت خنده های دیگران به لبخند تبدیل کنی . دنیای مجازی تو ، دنیایی نیست که با آن زندگی کنی ؛ اما درگیرش می شوی ، با آن زندگی می کنی ، غصه هایش را  به جان می خری  با اینکه می دانی آنسوی شیشه ی  مات شده از اشک هایت هیچ واقعیتی وجود ندارد..

دنیای مان شده  مجازی، و واقیت دنیای ما در میان شلوغی و هیاهوی آنهمه عکس ها و نوشته ها و صداها  گم می شود... و غصه های واقعی مان مثل همیشه پشت همه این جمعیت  گم می شود.. گم ..  بی خیال دل ِ تنگ مان . بی خیال غصه های قایم شده پشت مانیتور ...!

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 21:20 http://l-r-y.persianblog.ir

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.