تردید..

یک جوری ام .. از آن یک جوری هایی که با بقیه  اش فرق می کند. یعنی انگار همه ی حس های عالم یکهویی هجوم آورده باشند به من..  حس دوست داشتن ، حس تنفر ، حس خوب بودن ، حس بدجنسی.. خیلی حس هایی که در نهایت به یک حس  بدجور ختم می شوند.. آنهم تردید است . تردید داشتن یعنی روی لبه تیغ بودن .. تردید داشتن یعنی سر ِ دوراهی ماندن .. تردید خودش کلی بدجور است حالا فرض کنید این تردید در احساس باشد ... که یک درجه دردناک تر است.. کاش این تردید ها دست از دل و احساسم بردارد. شاید بتوانم زندگی را کمی شفاف تر ببینم

نظرات 1 + ارسال نظر
دختر موج سه‌شنبه 6 مرداد 1394 ساعت 11:41 http://dokhtarooneh79.mihanblog.com/

وبت خیلی خیلی عالیه به منم سر بزن منتظر نظراتت هستم زود بیا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.