حس تنهایی عمیق و ترسی که نه از تاریکی و تنهایی دارم .. حسی مثل ترس از فراموش شدن در میان انبوه آدم هایی که تو را نمی بینند ... حس همان اسیری که صیادش او را گذاشته و بیرحمانه ترکش کرده...
حس ترس از بی بهانه بودن ، بی انگیزه بودن ، حس رسیدن به تلخ ترین واژه زندگی یعنی «تکرار » . حس دردناک فراموش کردن گذشته و همه آدم هایی که در گذشته اش پررنگ بودند . حس خوبی ندارم :(