حیاطی داریم قدیمی و باغچه ای که طی سالیان دراز درخت ها و گل هایش هی تغییر کرد و هی تغییر کرد تا رسید به امسال .. باغچه ی حیاط ما یک درخت آلبالو دارد که کم و بیش میوه داده است . درخت سیب جآن من که امسال استراحت مطلق فرموده اند و میوه نداده اند ...فقط سایه شان را روی سر ما بیشتر انداخته اند... درخت زردآلوی شته زده اما همچنان سبز هم که چندتایی نوبرانه میوه داده است ... خداکند به مرحله ی زردآلو برسد...
و بعد چند نهال کوچک . سیب سرخ ( وقتی خریدمش تا در باغچه بکارم قول داد که سیبش سرخ باشد، سیب است و قولش!) ، درخت به ، و درخت کوچک و نزار گیلاس .. همه ی این ها بعلاوه ی بوته های گل های رنگی که هنوز نصفش غنچه هستند شده اند یک باغچه ی زیبا که بهشت کوچک حیاطمان را تشکیل داده اند ومن زیباترین لحظه ی عمرم وقتی است که زیر درخت سیب جآن می نشینم و با او درد دل می کنم :)( خدا به همه شفای عاجل عنایت فرماید) !!!
چقد قشنگ:-)
بسیار زیبا!