چهار عنصر طبیعت

 یک روز زمستانی است، اما بهار را  انگار دارد با خودش یدک می کشد... دیروز جمعه دلگیر بارانی بود که  به قول مادرم سیاه بود و سنگین... و امروز هوا آفتابی و سرد ، و آرام  و مثل همه ی روزها پر از خبرهای معمولی و اتفاق های ساده است...

 اما فراتر از خود و خانواده که فکر می کنم می بینم  خاک و آب و آتش و  هوا  این چهار عنصر مهم طبیعت درست  در گوشه ای از غرب آسیا با هم اتفاق  افتاده است... آتشی که افتاده بود به جان پلاسکوی بینوای تهران  و ده روز سوخت و خاکستر کرد و دل ها را به آتش کینه اش سوراند.  آبی که  هجوم برده به   جنوب شرقی ترین  جای  کشور و همینطور دارد بی رحم و بی محابا  سیلاب می شود و با خود همه چیز را غرق می کند و  خاکی که بر سر جنوبی ترین غرب ایران  می ربزد  و   آدم ها را  درخود دفن می کند... و هوایی که  دریغ می کند  از حتی نفس دادن  به آدم ها و همینطور دارد قربانی می گیرد...

این روزها چهار عنصر طبیعت ، با رقص مرگ در این  نقطه کوچک دنیا  ،   آرزوها و امیدها را به  باد دریغ ها و حسرت ها و اشک ها سپرده است .. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.